
دانلود رمان ملکه کوچک pdf (جلد اول) از نامشخص با لینک مستقیم
برای اندروید و کامپیوتر و PDF نویسنده این رمان نامشخص میباشد
موضوع رمان : عاشقانه
خلاصه رمان ملکه کوچک
عمارت مثل همیشه شلوغ بود و زندگی جور دیگه ای توش جریان داشت
اینجا همه برای خان و خانزاده ها حتی نفس میکشیدن
اینجا همه فقط درحال جلب کردن رضایت خانواده ی خان بودن
بی توجه به هرکسی که توی محوطه ی عمارت بود داخل عمارت شدم
با دیدن برادرکوچیکترم که طبق معمول مشغول صحبت با یکی از رعیتها بود سری برای سلام تکون دادم و ازش فاصله گرفتم
این آدم انگار اصلا خانزاده نبود وخون خان توی رگهاش جریان نداشت
بیشتر وقتشو با رعیتهای و مشکلات ریز و درشتشون سپری میکرد
برعکس من بیشتر طول هفته رو توی شهر بودم و به کارای خان رسیدگی میکردم
به سمت اتاقم رفتم و توی مسیر از سودابه میز غذای مفصلی خواستم
چشمی گفت و به سرعت به سمت اشپزخونه رفت
دانلود رمان ملکه کوچک پارت ۱۶۰
وارد اتاق شدم و کتم و از تنم در اوردم…
قسمت اول رمان ملکه کوچک
ﺻدای ﻓرﯾﺎدش از درد ﺗوی ﻣﺑل ﺧﻔﮫ ﺷد و ﻣن ﺑﯾﺷﺗر ﻓﺷﺎر دادم ﺗﺎ ﺗﻣﺎﻣﺷو داﺧﻠش ﺣس ﮐﻧﮫ
ﮐﺎﻣل ﮐﮫ اﯾﻧﮑﺎرو ﮐردم دﺳﺗﻣو از روی ﺳرش ﺑرداﺷﺗم و ﮐﻣرﺷو ﮔرﻓﺗم
ﮔرﯾﮫ ھﺎی ﺑﻠﻧدش ﺑرام ارزﺷﯽ ﻧداﺷت
ﺑدون اﯾﻧﮑﮫ ﻣﻧﺗظر ﺑﺷم ﮐﻣﯽ ﺟﺎ ﺑﺎز ﮐﻧﮫ ﺧودم و ﺑﮭش ﮐوﺑﯾدم و اون ﻓرﯾﺎدش ﺑﮫ آﺳﻣون رﻓت
اﻗﺎاااا ﺗوروﺧدا درد داره _ ﻏﻠط ﮐردم
اﻗﺎ ﻧﮑﻧﻧﻧن درد داره
ھﯾﺳﺳس_ ھﯾوا ھر ﭼﻘدر ﺑﯾﺷﺗر ﺣرف ﺑزﻧﯽ و ﺗﻘﻼ ﮐﻧﯽ ﺑﯾﺷﺗر طوﻟش ﻣﯾدم، ﭘس ﺧﻔﮫ ﺷو ﺗﺎ ﻋﺻﺑﺎﻧﯾﺗم ﺑﺧواﺑﮫ
ﺧﻔﮫ ﺷد و ﻓﻘط ﺻدای ﮔرﯾﮫ و اخ و ﻧﺎﻟﮫ اش از درد ﺧوﻧﮫ رو ﭘر ﮐرده ﺑود
ﻧﻣﯾدوﻧم ﺑرای ﺗﻧﺑﯾﮫ ﺑود ﯾﺎ ﻋﺻﺑﺎﻧﯾت ﮐﮫ اﻧﮕﺎر ﻗرار ﻧﺑود اﻣﺷب ارض*ا ﺑﺷم
ازش ﺑﯾرون ﮐﺷﯾدم روی ﻣﺑل ﻧﺷﺳﺗم و ﺑﻐﻠش ﮐردﻣو روی…
-
ناشناس
[ ۱۴۰۱/۰۱/۲۶ ]
عالیع
-
ناشناس
[ ۱۴۰۰/۱۲/۱۸ ]
بدترین رمان 😐
-
محمد
[ ۱۴۰۰/۱۰/۲۰ ]
ملک کوچک از اول
-
ناشناس
[ ۱۴۰۰/۱۰/۰۲ ]
چرا پارت دو ،سه نداره
-
ناشناس
[ ۱۴۰۰/۰۳/۰۴ ]
مزخرفترین رمان عمرم!!!بشدت بدون پرده حرف زدن واااقعا زشته
-
فاطمه
[ ۱۳۹۹/۰۸/۲۵ ]
عالی
لطفا نظر خود را بنویسید